وقتی کوچکترین چیزها، بزرگترین رازها را میگویند
در ماکرو، قطرهای آب به جهان کوچکی تبدیل میشود که نور در آن میرقصد. رگهای یک برگ، شبیه نقشه سرزمینهای ناشناختهاند، و بافت یک گل، داستانی از ظرافت و صبوری طبیعت است.
روایتگر لحظههایی هستم که از میان زندگی عبور میکنند
من این قابها را در دلِ خیابان، در سکوت بازارها، در ازدحام نگاهها و در گوشههای بیصدای شهر ثبت کردهام.
اینها تصاویر مستند اجتماعی مناند؛ لحظههایی واقعی، ناب و بیتکلف که خودشان را در قاب من جا گذاشتند
ثبت میکنم… پیش از آنکه فراموش شوند
من دوربینم را میان آدمها میبرم؛ کنارشان میایستم، نگاهشان میکنم، و اجازه میدهم حقیقت بدون آرایش وارد قاب شود
در هر عکس، ردی از زندگی روزمره جاری است:
کارگری که غبار روز را از لباسش میتکاند، کودکی که میان بازیهای ساده دنیای بزرگی میسازد، دستی که چیزی را از دست داده یا به دست میآورد، نگاهی که منتظر است، نگاهی که امیدوار است، و نگاهی که از همهچیز خسته است.
عکاسی از کودکان برای من فقط ثبت یک لبخند یا یک نگاه ساده نیست؛ ثبت جهانی است که در آن صداقت هنوز بیهیچ تردیدی جریان دارد. کودکان با چشمهایی پر از پرسش و قلبهایی سرشار از نور، جهان را همانطور که هست میبینند—نه آنطور که ما بزرگترها تفسیرش میکنیم.